برگی از دفتر مبارزات انقلابی مردم دماوند

شهرستان دماوند مهد پرورش شخصیت‌های برجسته‌ای در انقلاب بوده است و سرزمین مادری افرادی همانند حسین شریعتمداری، حبیب الله عسگر اولادی و اسدالله عسگر اولادی، حسن شاه‌صفی، حجت الاسلام جواد حاج علی اکبری و . . . بوده است. وجود چنین اشخاصی از این دیار خود می‌تواند نمونه‌ای از روحیه انقلابی‌گری و مذهبی مردم این دیار باشد. در 37امین سالگرد پیروزی انقلاب، شماری از اسناد مبارزاتی مردم دماوند را با استناد به  سایت جامع دماوند با عنوان دماوندنامه  و هفته‌نامه ره‌آورد 543 در ذیل می‌آوریم.

میدان 17 شهریور تظاهرات انقلابی مردم دماوند
میدان 17 شهریور تظاهرات انقلابی مردم دماوند

بخشی ازمبارزات آیت‌الله شهید دکتر محمد مفتح  در دماوند

فعالیت‌های آیت‌الله مفتح پس از استقرار و سکونت در تهران فعالیت‌های تبلیغی و مبارزاتی خود را در تهران و شهرستان‌های اطراف تهران متمرکز نمود. دهه‌ی اول محرم سال 1350 به دعوت اهالی دماوند در تکیه‌ی محله‌ی چالکای این شهرستان به سخنرانی پرداخت. علیرغم سنگینی فضا، سخنرانی‌های ایشان بدون اشاره به مسایل اجتماعی روز نبود.

در اسناد موجود ساواک از این سخنرانی‌ها گزارشی از تاریخ سوم اسفند سال پنجاه وجود دارد که وی نهضت حسینی را با مقتضیات روز طرح و بیان نموده است. سخنرانی روز هفتم اسفند دکتر مفتح به شدت انتقادی بود. او تقیه را رد کرد و گفت «اسلام می‌گوید وقتی حقت ضایع شد، حقت را بگیر. حرف بزن و داد کن. پس تقیه از نظر اسلام غلط است».

در ادامه‌ی سخنرانی، وی عامل بدبختی و عقب‌ماندگی مسلمانان را اعتقاد به قضا و قدر دانست و آن را مورد حمله قرار داد و افزود: «در نتیجه‌ی اعتقاد به قضا و قدر و سرنوشت باید هشت‌صد میلیون مسلمان تو سری‌خور دو میلیون یهود باشد و مسجدالاقصی ما را آتش بزنند و خراب کنند. این بدبختی‌ها و عقب‌افتادگی‌ها مربوط به خدا نیست مربوط به عمل خود ما است که نخواسته‌ایم پیشرفته و صنعتی باشیم.» او با حمله به وضع اجتماعی و فاسد اخلاقی گفت: «باید دستمان را مثل گدا در مقابل ملل صنعتی دراز کنیم و از آن‌ها سوزن و غیره بخواهیم.

در این مورد عقب‌مانده، ولی در رقاصی و هرزگی پیشرفته و درجه اول باشیم. این مصیبت زنده‌ی زمان ماست. چه بگویم، اگر بخواهم دست‌های بیگانه‌ای که این هرزگی و شهوت‌پرستی و رقاصی را به ما داده معرفی کنم، به جایی می‌رسیم که نباید هیچ بگویم، و حق سخن گفتن ندارم و اگر بگویم مثل دو سال قبل که حق سخنرانی نداشتم، باز محروم می‌شوم…». با استقبال عموم مردم دماوند از منبر آیت‌الله مفتح در سال 1350، در سال بعد هم از او، برای سخنرانی در دهه‌ی اول محرم در مسجد جامع دماوند دعوت شد. نخستین گزارشی که از سخنرانی آیت‌الله مفتح در سال 1351 از دماوند ارائه شده، مربوط به تاریخ 1351/12/6 است. موضوع سخنرانی «گمشده‌ی ما دنبال چه هستیم، از چه چیزی نگران و سرگردان هستیم» بود. در هر فرصتی او به انتقاد از وضعیت اخلاقی جامعه می‌پرداخت. جریان ضد ارزشی و فرهنگی رسمی حکومت و ابزارهای آن، آماج حملات او بود. تلویزیون یکی از ابزارهای رواج ابتذال فرهنگی بود.

وی ضمن اشاره به تحریم خرید و فروش آن از طرف مراجع تقلید گفت: «من فتوادهنده نیستم؛ ولی رساله‌ها را بخوانید، به خصوص این‌که یکی از مراجع بزرگ و عالی‌قدر روحانی ما که خداوند به حق خون عزیز حسین (ع) این مرجع بزرگ را هر کجا هستند، سلامت و محفوظ بدارد، فتوا داد که خرید و فروش تلویزیون و پول آن حرام است…». برای مردم و مأموران حاضر در مسجد، مسجل بود که این مرجع بزرگ، کسی جز آیت الله روح‌الله خمینی نیست.

قسمتی از سخنان وی به وضعیت مسلمانان فلسطینی و تجاوز رژیم اسرائیل به سرزمین‌های اسلامی اختصاص یافته بود. گرایش جوانان به سخنرانی آیت‌الله مفتح در روز تاسوعا در مسجد جامع دماوند از شور و حال عجیبی برخوردار بود. روی منبر به ایشان یک حالت هیجانی دست داد و عمامه را از سر برداشتند و شروع به روضه‌خوانی کردند. یکی از کسانی که ایشان را به دماوند دعوت کرده بودند در خاطرات خود می‌گوید: «روز بعد از آن از طرف ساواک من را خواستند. گفتند: ایشان را از کجا دعوت کردی از کجا می‌شناختی؟ گفتم: ایشان در دماوند سابقه داشتند، دعوت کردیم.

گفتند: منبر ایشان را تعطیل کنید. گفتم: من که نمی‌توانم تعطیل کنم، ده روزی را که ایشان را دعوت کرده‌ایم باید سخنرانی کند. بعد آن رئیس ساواک گفت که ایشان فکر می‌کند با عمامه گرفتن از سر، بزرگ می‌شود، ولی خیالشان راحت باشد که – تعریضی به مرحوم امام کردند – آقای خمینی را از ایران تبعید کرده‌ایم… شما تعهد بدهید که ایشان در منبر از این کارها نکند. گفتم: من از طرف ایشان نمی‌توانم تعهد بدهم، خودتان بیایید با ایشان صحبت کنید که آن‌ها هم نیامدند و جریان تمام شد.» موقعیت محل و استقبال مردم و ایام محرم، ساواک و شهربانی را از اقدام سریع بازداشت، اما این انفعال، نادیده گرفتن فعالیت‌های وی نبود که بعدا خواهیم دید، ساواک منتظر بود سخنرانی‌های ایشان به اتمام برسد.

آخرین گزارشی که ساواک از سخنرانی‌های وی در مسجد جامع شهرستان دماوند تهیه کرده، متعلق به دهم اسفند 1352 است که به مناسبت شهادت امام سجاد علیه‌السلام ایراد شده است. در این روز آیت‌الله مفتح با ذکر مسایلی در مورد امام سجاد (ع) به ذکر خاطره‌ای از «استاد بزرگوارش که در دل و جان دوستانش جا دارد – که خداوند او را محفوظ بدارد» – می‌پردازد که به تفاوت شرایط زمانه و کسانی که به امامان معصوم مراجعه می‌کردند، مربوط می‌شد. «آیت‌الله مفتح از سال 1349 رفت و آمدهای مداومی به دماوند داشت که به فعالیت فرهنگی وی در «انجمن‌ کاوش‌های دینی و علمی» این شهرستان قبلا اشاره شده است. پائیز 1378].

کمکهای اهالی دماوند به ملااحمدکروبی

نام کتاب:یاران امام به روایت اسناد ساواک جلد 18 حاج ملااحمد کروبی

از:14ه/د به:14/ه – تاریخ:36/04/19 – شماره:14/1269 ه/د

موضوع:شیخ احمدکروبی

شیخ احمد کروبی فرزند محمود درتاریخ 36/04/18 مبلغ 57000 ریال به محمد کریم رضوانی در خمین حواله نموده است. نظریه شنبه: نظری ندارد.

نظریه یکشنبه: با توجه به دسترسی شنبه خبر صحت دارد. ضمنا با عنایت به شماره پیروی نامبرده ازتاریخ 34/04/26 از الیگودرز بدماوند تبعید و گزارشات تقدیمی نشانگر ناراحتی و بیماری روانی وی می باشد و لکن باتوجه به افراد متعصب در دماوند بدون در نظر گرفتن وضع روحی او مرتبا به وی کمکهای مادی کرده و هر موقع که او ناراحت شده و شعارهای ناروا نسبت به مقامات مملکتی می دهد و به دور او جمع شده و صحبتهای وی را استماع می نمایند. لذا با عنایت به اینکه مدت اقامت اجباری مشارالیه بیش از یک هفته باقی نمانده اصلح است تکلیف وی را تعیین و نامبرده را هرچه زودتر از این شهرستان به نقاط دیگر اعزام دارند.

بوران نظریه 14ه /د: نظریه یکشنبه تائید می گردد. نظریه سه شنبه: نظریه یکشنبه تائید می گردد.

نظریه 14/ه باتوجه به حساسیت موضوع نظریه یکشنبه مورد تائید است تهیه شده… [18/4/1356]

 برگزاری مجلس ختم سیدمصطفى خمینى درحسینیه اوره

نام کتاب: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک جلد 1

موضوع: مجلس ترحیم براى مصطفى خمینى ساعت 9 الى 11

اهالی اوره دماوند مجلس ترحیم بمناسبت درگذشت مصطفى خمینى فرزند روح‌اله در حسینیه اوره برگزار نمودند که بیشتر از 400 نفر از اهالى دماوند و قراء اطراف تابعه آن شرکت که اکثر آنان متعصب مذهبى از قبیل محمدابراهیم نمازى – ابوالفضل مرندى- خلیل حاجى حسنى – احمد اولادیان – نوراله امینى – رهنمافر – کیایای- مجتبى آقائى – جعفرى بودند. پس از تلاوت قرآن سید محمد هاشمی فرزند حسن به منبر رفت ضمن قرائت خطبه اظهار داشت: این مجلس بواسطه فعالیت عده ای از برادران مؤمن بمناسبت فوت حجت‌الاسلام والمسلمین حضرت آیت‌اله سید مصطفى خمینى فرزند برومند زعیم رشید عالم تشیع حضرت آیت‌اله‌العظمی خمینى تشکیل گردیده و فکر می کردم چه بحثى را در این مجلس مطرح کنم که براى همگان قابل استفاده باشد؛ به نظر رسید که بحث عشق و محبت را عنوان نمایم. یاد شده ضمن خواندن احادیث و آیاتى گفت اسلام مانند زنجیر است که حلقه‌هاى آن بهم مربوط است و مهمترین حلقه این زنجیر حلقه عشق و محبت و شناخت است.

نظریه شنبه: سیدمحمدهاشمى در مجموع سخنانش این هدف را داشت که قوه محرکه مردم را در عشق و محبت به آیت‌اله خمینى برانگیزاند و در شناخت او سعى کنند و عشق‌هاى دیگر مانع حرکت انسانى نشود و این معنى را در کلیه سخنانش بخوبى نشان می داد و قصدش گرویدن مردم به حمایت از خمینى بود.

نظریه یکشنبه: با توجه به معلومات و تجزیه تحلیل شنبه خبر در مورد اظهارات سید محمد هاشمى و نظریه شنبه مورد تأیید است. اصلح است سوابق سید محمد هاشمى بررسى و تحت نظر قرار گیرد. بوران نظریه 14 هـ: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. نظریه 14 هـ: تأیید مىگردد.  [20/8/1356]

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا