فرهنگ و ادب در منطقه كيلان دماوند

فرهنگ و ادب در منطقه كيلان دماوند به علت قدمت تاریخی این منطقه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که در زیر بررسی  می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری تارود دماوند، فرهنگ و ادب هر سرزميني خط سير روشني است كه ما را به گذشته هاي دور و خاطره انگيز آن پيوند مي دهد و روابط ناگسستني را بين نسل قديم و جديد برقرار مي كند.

نگرشي اجمالي به فرهنگ و ادب در منطقه كيلان كه به خامه روان فاضل ارجمند « جناب آقاي مهندس حسن گل محمدي» نگارش يافته است ،تلاشي است در خور تحسين و قدرداني كه در راستاي همين پيوندو ارتباط به انجام رسيده است.

بخش اول اين مقاله  بزرگان فرهنگ و ادب گذشته كيلان را به شما معرفي مي كندو در بخش دوم با فرهيختگان معاصر اين منطقه آشنا خواهيد شد.

هنگامي كه از جاده پيج در پيچ  و كناره دره هاي باستاني منطقه كيلان دماوند، به سوي اين شهر قديمي با قدمتي حدود 18 هزار سال مي گذريم و هر بار كه از بالاي تپه مشرق به شهربه رودخانه پر پيچ و خم و درختان سرسبز و زيبايي مسحور كننده طبيعت در دره احاطه شده بوسيله كوههاي رنگارنگ سر به فلك كشيده، نظاره مي كنيم افكار دور و درازي كه ما را به گذشته ديرين پيوند مي زند بر تمامي وجود انسان مستولي مي شود و براي لحظاتي هر چند كوتاه به فكر فرو مي رويم و بي اختيار از خود مي پرسيم كه راز اين همه زيبايي و قدمت در چه چيزي نهفته است؟

به راستي در اين دره باستاني زيبا كه با گذشت ساليان دراز، هنو زهم ابهت  و  استواري خود را حفظ كرده است، چه كساني مي زيسته اند؟

به اين طبيعت زيبا و رنگارنگ و كوههاي سبز و سفيدو زرد چه سان مي نگريستند؟ آنگاه است كه اين پرسش سراسر وجودمان را پر مي كند كه ماوا و مسكن اين آشنايان و بستگان ديرين ما دركجا بوده است؟

آنگاه در اين افكار غوطه وري ، هنگامي كه به اولين سراشيبي شهرمي رسي، در كنار ديوارهاي خشتي و گلي فرتوت و خسته شهر، پيرمردهاي محل را مي بيني كه به اين ديوارهاي كهن تر از خود تكيه داده و نشسته اند، دوست داري عاشقانه بايستي و از لابلاي افكارو ذهن آنها، هر آنچه را كه مي تواني بعد از گذشته ساليان سال، پس بزني ، بكاوي و آن را با تمامي وجود خود حس كني.

آري در يك لحظه چنين لحظاتي تمام وجود انسان بوي خاك مي دهد، بوي تاريخ مي دهد.بوي همه انسانهايي را مي دهد كه ساليان گذشته در اين سرزمين باستاني بسر مي بردند و اينك تنها چيزي كه ما را به آنها نزديك مي كند، رشته دراز گفته ها و شنيده هاي نقل شده از سينه به سينه است كه به تاريخ پيوند مي خورد و من مدت چندين سال است كه عاشقانه بدنبال اين گم شده هاي تاريخي خود در منطقه دماوند هستم و آنها را از لابلاي هزاران برگ تاريخ گذشتگان مي كاوم و در دل كاغذ مي نگارم تا به آيندگان بسپارم.

فرهنگ و ادب در کیلان دماوند

*كيلان درگذرگاه تاريخ

در گذرگاه تاريخ ، منطقه كيلان دماوند بعلت موقعيت خاص طبيعي و جغرافيايي، طبيعت زيبا و دلپسند، آب و هواي كوهستاني معتدل و سالم، همواره مورد توجه فرمانروايان و حكومت گزاران زمان بوده است.از افسانه هاي منسوب به اقوام «پاژ» و «كيل» و حقيقتهاي تاريخي دوران «مادها» و «كيانيان» بدست مي آيد كه كيلان منطقه براي آنها بسيار حساس ومهم بوده است و نشانه هاي بدست آمده دال بر وجود قلعه ها و دژهاي تسخيرناپذيري است كه درحمله «اعراب» ، «مغول»  و «تاتار» بنا شده است.

اين منطقه مسير سوق الجيشي عبور بخشي از سپاهيان نادر به منظور سركوبي افاغنه در سر دره «خوار» بوده است و قلعه «زرآباد» يكي از معروفترين اين قلعه هاست.بعلت موقعيت و طبيعت زيباي كيلان، اين منطقه همواره بعنوان استراحتگاه و شكارگاه شاهان خوشگذران قاجار بويژه ناصرالدين شاه بوده است. مهمتر از همه اينكه يكي از افتخارات بسيار مهم گذشته اين منطقه وجود مراكز اشاعه وترويج فرهنگ و تمدن اقوام ايراني بوده است.

علاقمندي، سخت كوشي و وجود اماكن ترويج علم و هنر و ظهور افراد انديشمند و اهل ادب همواره اين منطقه را نسبت به ساير نقاط ديگر ، سرآمد و برجسته نشان داده است.بعلت توجه خاص به علم وادب درگذشته و حال ، عده زيادي عالم، فقيه، اديب و شاعر در اين منطقه پرورش يافته اند كه در اينجا به اختصار به برخي ازآنها اشاره مي كنيم:

1-  ملامحمدباقر ساراني

ملا محمدباقر ساراني از فقها و مجتهدين بنام و از شاگردان مرحوم شيخ مرتضي انصاري است.وي ساليان دراز مرجع تقليد و قضاوت مردم اين شهرستان و اطراف بوده است.

2-  مولانا افضل ساراني

مولانا افضل ساراني از شعراي خوش قريحه و هجر سراي زيرك و رند ساران كيلان است كه در دوره صفويه مي زيسته، از تاريخ تولدو وفات وي اطلاع دقيقي در دست نيست ولي آنچه از بررسي تذكره ها و شرح احوال باقي مانده از دوره صفويه بدست مي آيد اين است كه او در اواخر قرن نهم هجري مي زيسته است.

در تذكره تحفه سامي كه آيينه تمام نمائي از اوضاع اجتماعي، سياسي، اقتصادي، و روابط عمومي عصر صفويه است در رابطه با مولانا افضل آمده است:

« مولانا افضل ساراني تهران: ساران محلتي است از قصبه تهران و افضل در هجو  وهزل اشعار مي گويد و بد مي گويد» اين مطلع از اوست:

تا باغ حسن تازه شد از نوبهار عشق / گلها شكفت بر رخم از لاله زار عشق ­(1)

در تذكره روز روشن كه مشتمل برشرح حال و منتخب اشعار شعراي فارسي زبان ايراني وتركستاني و تاجيكي و افغاني و هندي بوده و در سال 1296 قمري در هند تاليف شده است.درباره افضل چنين گفته است :« افضل ساراني تهران: از ارباب شيرين زباني است.» از اوست: تا باغ حسن تازه شد از جويبار عشق/ گلها شكفت بر رخم از نوبهار عشق (2)

3-  مولانا واصلي ساراني

مولانا واصلي ساراني از بزرگ زادگان و شاعران بنام ساران كيلان است كه در غزل سرائي معروف بوده است.

نام او را مولانا واصلي نيز ذكر كرده اند.سمولف تذكره تحفه سامي درباره او چنين نگاشته است:« مولانا واصلي ساراني ترهاني: او نيز از محلت مذكور ( ساران كيلان) است و بزرگ زاده آن محلت است.اين مطلع از اوست:

نازكم كن به تبسم مكش اي يار مرا/ پيش اغيار مكن بهر خدا خوار مرا (3)

در تذكره منتخب اللطايف نيز دو بيت زير بنام واصلي آمده است:

زهي به شوخي گرفته چشمت به قصد جان و دل و سر و تن / كمان ز ابرو ، سنان ز مژگان، ز غمزه تير و ز ناز خنجر

غبار كويت ، خيال رويت، ملال عشقت، خدنگ كينت/ به ديده نور و به دل سرور و به جان حضور و به سينه در خور(4)

4-  حكيم ميرزا يوسف كيلاني

ميرزا يوسف حكيم كه در اواخر دوره قاجاريه و اوائل دوره پهلوي در كيلان مي زيسته است از محققين واطباء طب سنتي و داراي مطالعات و تحقيقات زيادي در زمينه گياهان طبي و داروئي منطقه كيلان بود.وي كه به تهيه داروهاي سنتي از گياهان مي پرداخته داراي تاليفي در اين زمينه بوده كه متاسفانه از بين رفته است.

5- مولانا دهقان كيلاني ( 1295 – 1344 ه ش)

يكي از شعرا و سخن سرايان  معروف كيلان فيض اله پاژاني ( فاجاني) معروف به مولانا دهقان كيلانياست.وي در بهار سال 1295 هجري شمسي به دنيا آمد و بيش از ده سال نداشت كه پدر خود را از دست داد.

سالهاي اوليه دوران زندگي دهقان مقارن با چپاول دسترنج پدرش توسط مالك ده بود و اين عمل موجب آن شد كه او تا پايان عمر با ارباب و مالك در مبارزه باشد.

مولانا دهقان كيلاني كه فردي پر استعداد بود، خواندن و نوشتن و استفاده از متون مذهبي و ادبي را در محضر عده اي از باسوادان و اهل علم ده آموخت و بعلت استعداد ذاتي و علاقمندي وافر به شعر و شاعري به مطالعه و حفظ اشعار فراواني از شعراي قديم و عصر خود پرداخت.

او قد متوسطي داشت و كلاه پوستي مخصوص بر سر مي گذاشت و چون حالت چهره اش به مولانا جمال الدين مولوي شباهت داشت و اشعار فراواني از مولوي براي مردم مي خواند، در ميان خاص وعام به مولانا شهرت داشت، هميشه از مردم و براي مردم سخن مي گفت. به كشاورزي و باغداري علاقه زيادي داست و انتخاب تخلص « دهقان» براي خودش نيز حاكي از اين عشق وعلاقه است.

از آنجا كه درآمد كشاورزي در زمين كوچكي كه از خودداشت هزينه زندگي او را تامين نمي كرد بقالي كوچكي نيز داشت كه هم كمكي در مخارج زندگيش بود و هم موجب ارتباط و تماسش با مردم، بطوري كه محل كسب او پاتوق همه علاقمندان، به شعر و ادب بودو در محفل گرم آنها دهقان به خواندن اشعار مولوي، حافظ ، سعدي، خيام و پروين اعتصامي مي پرداخت.

برخوردش بسيار مهربان و مودبانه بود، هميشه تبسمي بر لب داشت، از خوشبختي ، زيبايي دوستي و جلوه هاي خوب زندگي سخن مي گفت.

با پير و جوان، زن و مرد، كوچك و خردسال به گفتگو مي پرداخت .اشعار و گفتار او درباره مسائل روز زندگي و مشكلات جامعه و آميخته با طنز و مطايبه بود.مي كوشيد حقايق را آن طور كه هست بيان كند، در مقابل آنچه كه در پيرامونش مي گذشت  بي تفاوت نبود.جنبه هاي مثبت زندگي افرادو اجتماع را مي ستود و از خطاها و لغزشهاي آنها آشكارا پرده برمي داشت.

با زبان رسا، رفتار جوامردانه و زندگي پويا و بي آلايش خود، بي تفاوتي، بيهودگي ، پوچي و روش هاي نادرست ديگران را تحقير مي كرد، مگر نهآنكه اين رسالت راستين يك شاعر اجتماعي و متعهد است؟

فردي مذهبي و مقيدو متعهد بود، ارادت خاصي به حضرت علي (ع) و فرزندانش بالاخص حضرت اباعبدالله الحسين (ع) داشت.اشعار مذهبي ، مراثي و نوحه هاي سينه زني بخش بزرگي از ديوان اشعار او را تشكيل مي دهد.

ديوان اشعار دهقان كه بصورت پراكنده و در دست افراد مختلف بود با پيگيري و كوشش چندين ساله نگارنده جمع آوري، تصحيح و تدوين گرديده و درآينده نزديك چاپ و منتشر خواهد شد.اكثر موضوعات شعري دهقان را مضامين و معاني مذهبي ، اخلاقي واجتماعي تشكيل مي دهد.ديوان اشعار او كه بيشتر در قالب مثنوي، قطعه، تركيب بندو دو بيتي مي باشد متجاوز از 2500 بيت است.

مولانا دهقان كيلاني در يكي از واپسين روزهاي پاييز سال 1344 هجري شمسي زندگي را بدرود گفت و در قبرستان عمومي محله پاژان ( فاجان)  كيلان مدفون شده.از وي دو فرزند، يك پسر و يك دختر مانده است. اين نيز اشعاري از سروده هاي او:

* زخم زبان

پيرو احكام و قرآن و نماز / ره ندارد در وجودش حرص و آز

عاقلان گويند كاندر اين جهان / عيبها پنهان بود زير زبان

حفظ كن جانا زبان خويش را / طعنه كم زن مردم درويش را

هر زمان زخم زبان بي ادب / مي خراشد او جگرها روز و شب

الغرض هر كس كه باشد هرزه گو / نزد اهل دل ندارد آبرو

گر كه خواهي گشت ايمن از گزند / رو دكان هرزه گويي را ببند

هر كه درعالم ادب را پيشه كرد / در دل آزادمردان ريشه كرد

شعر «دهقان» در نظر افسانه نيست / مرغ حق در فكرآب ودانه نيست

* چند دو بيتي

تويي ليلي و من بيچاره مجنون / روم از عشق تو در كوه و هامون

روم از عشق تو صحرا گزينم / چنان گريم كه از چشم آيدم خون

* * *

منم «دهقان» و دهقان زاده ام من / به چنگال ستم افتاده ام من

ز بدبختي مرا كس نيست ياور/ به جور و ظلم سر بنهاده ام من

* * *

چه بودي گر قلندر مي شدم من / به پاي قصر دلبر مي شدم من

علي گويان بگيرم دامنش را / به پايش همچو قنبر مي شدم من

پي نوشتها:

1- تذكره تحفه سامي، تاليف سام ميرزا صفري، تصحيح و مقدمه از : ركن الدين همايون فرخ ( انتشارات علمي ،تهران ، بي تاريخ، ص 293)

2- تذكره روز روشن، تاليف: مولوي محمد مظفر حسن صبا، به تصحيح: محمدحسين ركن زاده، آدميت، تهران  ( انتشارات كتابخانه رازي، 1343 ش)

3- همان ماخذ ، رديف يك ، ص 294

4- تذكره منتخب الطايف، تاليف : رحم عليخان ايمان، مقدمه دكتر چاپ تابان، 1349 ه ش

منبع:  دماوندنامه

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا