شهیدی که نگذاشت اسلحه برادر شهیدش بر روی زمین بماند

قدرت افشاری راد، شهید دوم خانواده افشاری راد برای اینکه اسلحه برادرش سعید بر روی زمین نماند، به جبهه رفت و شهید شد.

 

 

به گزارش تارود، به نقل ازشبکه اطلاع رسانی دانا، به نقل از سایت موج رسا، امروز میهمان خانواده شهیدی هستیم که دو فرزند خود را تقدیم انقلاب اسلامی کرده است و امروز بدون هیچ چشم داشتی از نظام، شهدای خود را با افتخار به جامعه معرفی می کند.

*شهید سعید افشاریراد مسئول اطلاعات عملیات لشگر علی ابن ابیطالب

شهید سعید افشاریراد در6 خرداد 1342به عنوان چهارمین فرزند خانواده در روستای ویک بدنیا آمد.
وی دوران کودکی را در همان روستا بسر برد و برای تحصیل علم و دانش رهسپار شهر سلطانیه شد.

این شهید دوران دفاع مقدس، مقاطع ابتدائی ،راهنمائی تا دپیلم را در سلطانیه گذراند و دیپلم رشته علوم تجربی را گرفت و هنگامی که جنگ تحمیلی شروع شد دیگربه ادامه تحصیل فکر نکرد.
سعید با همان مدرک دیپلم به شهرستان ابهر آمده و در سپاه پاسداران مشغول خدمت می شود.

این شهید از طریق سپاه عازم جبهه های حق علیه باطل می شود و به مدت 4 ماه درمنطقه پیرانشهر بود به طوری که در عملیات رمضان نیز شرکت داشت.
شهید سعید افشاریراد به خرم دره عزیمت می کند و به مدت 6ماه مسئولیت بسیج این شهر را به عهده می گیرد.
وی پس از خدمت به بسیج به ابهر برمی گردد ومسئول اعزام نیرو به جبهه ها می شود.

شهید افشاری راد در ادامه فعالیت هایش به لشگر علی بن ابیطالب ملحق می شود و با توجه به استعداد و شجاعت هائی که از خود نشان می دهد مسئولیت اطلاعات عملیات لشگر را به او واگذار می کنند.

*روایت پرواز آسمانی سعید افشاریراد

در آستانه عملیات والفجر4، شهید سعید افشاریراد برای خداحافظی به دیدار خانواده خود می رود و پس از خداحافظی از خانواده برای دیدار با برادرش اصلان به تهران می رود و با او دیدار و وداع می کند.

 

*مسئولی که شخصا برای شناسایی مناطق می رفت

شهید سعید افشاریراد در یک منطقه شناسائی خود شخصا وارد عمل می شود و دو تانک عراقی ها را به غنیمت می گیرد و برای بار سوم که رفت تانک عراقی ها را به غنیمت بیاورد عراقی ها متوجه وی می شوند و شروع به تیراندازی و حمله می کنند.
در این هنگام سعید افشاریراد زخمی می شود و امکان کمک کردن دیگر همرزمان به سعید قطع می شود،فردای آنروز که همرزمان وی وضعیت سعید را با دوربین بررسی می کنند، مشاهده می کنند عراقی ها تیرخلاص رابه سعید شلیک میکنند.

سعید به مقام رفیع شهادت نایل می آید و جنازه وی 10روز در همان محل بود تا رزمندگان با پیشروی خود توانستند جنازه را برگردانند.

*سعید مهربانتر و دوست داشتنی تر شده بود

مادر شهید سعید افشاری راد از آخرین دیدار خود با فرزندش می گوید، وقتی سعید برای دیدن من آمد، حس دیگری داشتم واین دیدار خیلی با دیدارهای قبلی فرق داشت.
به نظرم می رسید،سعید خیلی مهربانتر ودوست داشتنی تر شده بود .
خانم افشاری راد ادامه داد: پس از عرض ادب ودست بوسی مادر و خداحافظی با آن به دیدارپدرش که درباغ کار می کرد، رفت.

*شهادت سعید به من الهام شده بود

پدر شهید نیز از دیدار آخر خود با فرزندش می گوید،سعید آخرین باری که به روستا آمد، حس دیگری داشتم وبا خود گفتم که این دیدار با دیدارهای قبلی فرق خواهد کرد و به من الهام شد که این آخرین دیدار من با پسرم خواهد بود و تا می توانستم این دیدار را طولانی کردم.
افشاری راد تصریح کرد: سعید مثل پروانه به دور من می چرخید واز من اجازه می خواست که برود.

وی گفت: در این لحظه به یاد حادثه کربلا و خداحافظی حضرت علی اکبر(ع) از پدرش امام حسین(ع) افتادم.

وی با بیان اینکه به سعید اجازه دادم برود، خاطرنشان کرد:  رضایت من سعید را خیلی خوشحال کرد، صورت و دست من را بوسید و با یک شوق وصف ناپذیری از من خداحافظی کرد و رفت.

افشاری راد با اشاره به اینکه پس از شنیدن خبر شهادت پسرم رو به قبله ایستادم و شکر خدا را به جا آوردم،افزود: گفتم خدایا خودت قبول کن.

*شهید قدرت نمی توانست اسلحه برادر را روی زمین ببیند

شهید قدرت افشاریراد دوران تحصیل را در شهرستان ابهر سپری می کند و در این مدت وی در بسیج حضور و فعالیت بسیار خوبی داشته است.

این شهید خرم دره ای در مقطع دوم راهنمائی عازم جبهه می شود
پدرش می گوید، وقتی که “قدرت”می خواست به جبهه برود، گفتم، فعلا نرو و درست را ادامه بده اما خودش مشتاق بود و می گفت: نمی توانم درس بخوانم،من نمی توانم ببینم اسلحه برادرم سعید بر روی زمین مانده است ،من اگر به جبهه بروم آنجا بهتر درس می توانم بخوانم.
وی ادامه داد: قدرت بعد از دوسال از شهادت برادرش سعید به جبهه رفت.

افشاری راد با بیان اینکه او هم در لشگر علی بن ابیطالب در منطقه فاو دوره های غواصی را سپری کرد، افزود: قدرت در عملیات والفجر8 به فیض شهادت رسید.

*مادر  گریه نکن

مادر شهید نیز می گوید، پس ازشهادت سعید خیلی بی تابی و گریه می کردم، یک شب سعید به خواب آمد و گفت: مادر  گریه نکن جایگاه خوبی برایت در نظر گرفته ام.

وی ادامه داد: سعید گفت، مادرجان سعی کن مادر و زینبی بودنت را ثابت کنی.

این مادر شهید یادآور شد: هر دو فرزندم همواره می گفتند، امام را تنها نگذارید، پیشتبیان ولایت فقیه باشید و از اسلام وقران دست برندارید.

گفتنی است، دیگر فرزند این خانواده اصلان افشاری راد در حال حاضر رئیس شبکه بهداشت خرمدره است.

 وی در زمان جنگ نیز در بیمارستان مصطفی خمینی تهران به مداوای مجروحان می پرداخت.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا