پس از گذشت 2 سال با جلب رضایت اولیایدم رخ داد؛
اعتراف جوان افغانستانی به قتل پدرش بهخاطر 700 هزار تومان با ضربات کلنگ در آبسردمردجوان افغانستانی که متهم است با همدستی یکی از دوستانش پدرش را در منطقه آبسرد واقع در شهرستان دماوند به قتل رسانده بود، بعد از جلب رضایت اولیایدم در جلسه محاکمه به جرمش اعتراف کرد.
به گزارش پایگاه خبری تارود دماوند، بیست و سوم فروردینماه سال 94، مأموران پلیس دماوند جسد مرد میانسالی را در خانهای متروکه در آبسرد دماوند کشف کردند. بررسیها نشان داد مرد 60 ساله که مبارک نام داشت و افغان بود بر اثر اصابت جسم سخت به سرش کشته شده است. در تحقیقات اولیه، پسر 20 ساله مقتول که عبدالرحمن نام داشت به عنوان مظنون بازداشت شد. او در بازجوییها ابتدا جرمش را انکار کرد اما در مراحل بازجوییها به قتل پدرش با همدستی دوست خود به نام ابراهیم اعتراف کرد و گفت: «با پدرم اختلاف حساب داشتم. روزی برادرم گفت پدرم به تازگی گوسفندش را فروخته و 700 هزار تومان پول نقد دارد. این حرف مرا وسوسه کرد و شب حادثه برای سرقت پول به خانهاش رفته بودم که با پدرم درگیر شدم. در آن درگیری ابراهیم که همراهم بود با کلنگ به سر پدرم ضربه زد و باعث مرگش شد.»
به این ترتیب ابراهیم بازداشت شد. او با اقرار به جرمش گفت: «عبدالرحمن دروغ میگوید من و او هر دو در قتل پدرش نقش داشتیم.» او در ادامه گفت: «عبدالرحمن با پدرش اختلاف مالی داشت به همین دلیل از من خواست تا پدرش را به بهانهای به ساختمان متروکه ببریم. وقتی پیرمرد آنجا آمد آنها با هم درگیر شدند و من و عبدالرحمن با ضربههای کلنگ پیرمرد را به قتل رساندیم.» دو متهم به اتهام مباشرت در قتل روانه زندان شدند و پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه با درخواست قصاص از سوی اولیایدم، هر دو متهم به قصاص محکوم شدند. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و با تأیید حکم، ابراهیم توانست با رضایت اولیایدم از مرگ فاصله بگیرد. سپس تنها اولیایدم که برادر عبدالرحمن بود بدون قید و شرط از برادر خود اعلام گذشت کرد.
به این ترتیب دو متهم روز گذشته از جنبه عمومی جرم در همان شعبه به ریاست قاضی زالی محاکمه شدند. بعد از اعلام رسمیت جلسه، ابراهیم در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «قبول دارم شب حادثه با عبدالرحمن بودم، اما باور کنید همه اظهاراتم تا امروز به خاطر فشارهای روانی بود. من فقط با دسته کلنگ یک ضربه به دست مقتول زدم و ضربههای اصلی را عبدالرحمن به پدرش زد و در قتل نقشی نداشتم.» سپس عبدالرحمن در دفاع از خود گفت: «صحبتهای ابراهیم را قبول دارم و میخواهم حقیقت را بگویم. قبلاً گفته بودم ابراهیم ضربهها را به سر پدرم زده است، اما دروغ گفتم و خودم قاتل هستم! وقتی با کلنگ پدرم را کشتم چک میلیونی را از جیبش برداشتم و گریختم.» او در پایان گفت: «من واقعیت را به برادرم گفتم و او با اعلام گذشت مرا شرمنده خودش کرد. پشیمانم و امیدوارم خدا مرا ببخشد.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
منبع: روزنامه جوان آنلاین
انتهای پیام/